قبری در میانه حیاط | نقد رمان «ناخن‌کشیدن روی صورت شفیع‌الدین» در کتاب‌فروشی چشمه کارگر تهران سوتی‌های عجیب سریال «محکوم»! | بی احترامی پلتفرم‌ها به مخاطب همچنان ادامه دارد زمان پخش «بامداد خمار» مشخص شد + خلاصه داستان «لاک‌پشت و حلزون»، فیلمی ایرانی با طعم فرانسوی «یوز» تاریخ‌ساز شد | رکورد تازه در سینمای کودک ایران صوت | آهنگ جدید اشوان با نام «دلم تنگه» منتشر شد + لینک دانلود و متن آمریکا به اسلام ویزا نداد | تور ادبی آقای خواننده لغو شد لیدی گاگا به دنباله «شیطان پرادا می‌پوشد» اضافه شد «شرور» صدرنشین پیش‌فروش بلیت در ۲۰۲۵ شد هفته شیراز روی آنتن شبکه نمایش «قلمه»، جوانه امیدوارکننده طنزپردازان خراسان | آیین اختتامیه یازدهمین رویداد ملی طنز قلمه برگزار شد + فیلم چالش‌های ایفای نقش شهید علی هاشمی در «پسران هور» | از واکنش دختر شهید تا سختی‌های فیزیکی اطلاعیه اداره کل هنرهای نمایشی درباره اختتامیه جشنواره تئاتر مهر و ماه دیزنی، «گیسو کمند» را با اسکارلت جوهانسون زنده می‌کند معصومه آقاجانی، بازیگر و دوبلور پیشکسوت در بیمارستان بستری شد پایان فصل اول «۱۰۰» با اجرای هادی حجازی‌فر | فصل دوم به زودی ۷۰ درصد مردم همچنان پای تلویزیون | رقابت نزدیک شبکه سه و آی‌فیلم «استخر» با حضور پسر سروش صحت به پایان فیلم‌برداری رسید فیلم کوتاه «تنبیه» نامزد سه جشنواره معتبر جهانی شد ویدئو | وداع همایون شجریان با مادرش در مشهد
سرخط خبرها

وقایع نگاری داستان نویس فقید از لحظه‌های انقلاب

  • کد خبر: ۱۴۸۵۱۷
  • ۱۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۲
وقایع نگاری داستان نویس فقید از لحظه‌های انقلاب
نوشته‌های انقلابی که قالب کتاب به خود گرفت، اشکال گوناگونی، از مقاله تا داستان، را دربرمی گرفت، اما کتاب‌های منتشرشده در این زمینه که مستقیم به انقلاب - چه کنش‌های منجر به آن و چه خود روز‌های تأثیرگذار بهمن ۵۷ - پرداخته بود، از دید کمی، در آغاز چنان که باید نبود.

با پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ نویسندگان بسیاری از آن حمایت کردند و به نوعی، زبانی یا قلمی یا با کنش‌های سیاسی و اجتماعی، با آن همراه شدند (صرف نظر از اینکه پیش از پیروزی هم فعالیتی در این زمینه کرده بودند یا نه).

اما کسانی از آن گروه اهل قلم این واقعه را به روی کاغذ آوردند تا در تاریخ ثبت شود.

نوشته‌های انقلابی که قالب کتاب به خود گرفت، اشکال گوناگونی، از مقاله تا داستان، را دربرمی گرفت، اما کتاب‌های منتشرشده در این زمینه که مستقیم به انقلاب - چه کنش‌های منجر به آن و چه خود روز‌های تأثیرگذار بهمن ۵۷ - پرداخته بود، از دید کمی، در آغاز چنان که باید نبود. به عبارتی ادبیات انقلاب پیش از آنکه شکل بگیرد تغییر مسیر داد.

شاید مهم‌ترین علت این امر وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در زمانی بود که هنوز دو سال از پیروزی انقلاب نمی‌گذشت. تاریخ شتاب گرفته بود و توجه نویسندگان از رویدادی به رویداد دیگر چرخیده بود و تا سال‌های پس از پایان جنگ که دوباره ادبیات انقلاب مورد توجه قرار گرفت، حضور این آثار در ادبیات ایران کمرنگ بود.

درهرصورت، در فاصله دو واقعه، یکی از نویسندگان آن روزگار که چند کتاب نوشته و ترجمه کرده بود، کتاب ویژه‌ای منتشر کرد. محمود گلابدره یی - که نام کاملش سیدمحمود قادری گلابدره یی (۱۳۱۸-۱۳۹۱) بود - در سال ۱۳۵۸ کتاب «لحظه‌های انقلاب» را به چاپ رساند.

او در این اثر مشاهداتش از رویداد‌های حوالی پیروزی انقلاب را تا بر سر کار آمدن دولت موقت روایت می‌کند. علت ویژه خواندن این اثر را باید در شکل و قالب آن جست وجو کرد. «لحظه‌های انقلاب» گزارشی مستند یا مستندگونه است که با زبان ادبی یک داستان نویس نوشته شده است. با توجه به داستان نویس بودن گلابدره یی از سویی و کمبود امکانات فنی صوتی و تصویری تهیه گزارش در آن تاریخ، محتمل است که در جزئیات گزارش نویسنده دست کاری‌هایی شده باشد.

این تغییرات را با توجه به خیال ورزی و میل داستان نویسان به پرورش اثر و نیز ثبت و ضبط نشدن کامل مشاهدات و مکالمات و همچنین نگاه شخصی هر نویسنده به موضوعش، می‌توان طبیعی و بدیهی انگاشت. بااین همه، نویسنده فقید روایت درخوراعتنایی از روز‌های انقلاب به دست داده است که خواننده امروز را از دریچه چشم و گوش او به چهل وچند سال پیش می‌برد و حتی چه بسا از لحاظ مستندنگاری نیز با اثر مهمی روبه رو می‌سازد (سنجش اهمیت استنادی کتاب به عهده متخصصان تاریخ معاصر است، اما در صحبت‌هایی که درباره مرحوم گلابدره یی شده، اشاره به صداقت او درخور توجه است).

کتاب چندصدصفحه‌ای «لحظه‌های انقلاب» در سال‌های بعد نیز بازچاپ شد و دراین باره می‌توان چاپ شکیل و مرغوبی را نام برد که در دهه گذشته انتشارات عصر داستان روانه بازار کتاب کرد. برای آشنایی بیشتر با کتاب، بخشی از آن را در اینجا بخوانید: «مغازه دار‌ها خون خونشان را می‌خورد. تک و توکی بسته اند. مجبوری بسته اند. باز هم می‌کردند، کسی از آن‌ها چیزی نمی‌خرید. مثل کتاب فروشی‌ها که گیر کرده اند و با غیظ به این کتاب فروش‌های کنار خیابانی بی سرقفلی و بی دخل و بی میز و قفسه نگاه می‌کنند و جیکشان هم درنمی آید. درحالی که از ته دل، آرزو می‌کنند که‌ای کاش همان پاسبان شکم گنده پررو بود و یک پنج تومانی کف دستش می‌گذاشتیم و با لگد، این سرخر‌ها را از جلوی مغازۀ ما رد می‌کرد...»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->